يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !
نصرت شاد نصرت شاد

سردبير گرامي . مقاله زير قبلا درسال 1997 درگاهنامه“ خط “درآلمان منتشر شده. و حالا آنرا به مناسبت جشن“ يكصدمين سال “انتشار روزنامه دوره مشروطيت يعني “ملانصرالدين“ در ايران ،براي آن سايت ميفرستم تا چنانچه مناسبتي مي بينيد، آنرا درج نماييد . با تشكر . نصرت شاد

--------------------------------------------

ملانصرالدين - پيش از  و بعد از “ مشروطيت“

يا

يادي از “ مولانا “ ملانصرالدين !

------------------

آخرين طنزي كه خلق الله درباره ملانصرالدين ساخت، اين بود كه بر روي سنگ مزاراوبجاي سال وفات او،يعني  سال 683 هجري، بطور معكوس ، رقم 386 را حك نمود ، تا حتا قبر او هم محلي براي خنده و سبكبالي و بي خيالي گردد و مرگ و زمان رابراي دوستداران او بي اهميت جلوه دهند. شوخي ديگر اين بود كه در  روي قبر او يك عمامه بسيار بزرگ ازسنگ مرمر ساخته اند تا به بازديدكنندگان و زوار بفهمانند كه آنجا جاي غم و افسردگي نيست. -چه نيكوست گر شادي همه جا بر ماتم پيروزميشد!

به نظرمحققين ترك “مولانا“ ملانصرالدين درسال 1208 ميلادي(603هجري) در روستاي حورتو در حومه شهر“ سفرهزار“ درجنوب تركيه بدنيا آمد .اودرسال 1237 ميلادي به شهر اخشهير كوچ نمود و درسال 1284 ميلادي درآنجا دارفاني راوداع گفت.چون پدر او روحاني روستاي محل اقامت بود، او هم به رسم آنروزگار ازدوران كودكي لباس آخوندي بتن كرد. عده اي اورا همعصر مولوي رومي و عده اي همعصر تيمور لنگ،حاكم جبار آنزمان ميدانند،گرچه حدود يكقرن اختلاف سليقه درمورد اين قضاوت وجود دارد.درمورد شغل اوهم شايعات گوناگون وجوددارد،عده اي اورا معلم مكتب خانه ميدانند،عده اي آخوندي سبك سر و عده اي درويشي جهانگرد، آواره و فراري بحساب مي آورند.قضاوت مورخين و مححققين درباره شخصيت وطنزهاي او هم مختلف است،يكي اوراازچهرههاي درخشان فرهنگ عاميانه و فولكلوريك كشورهاي خاورميانه ميداند،ديگري اورا بعنوان سقراط توده ي عوام ميداند كه با كمك ادبيات شفاهي ازجمله طنز ونثركوتاه داستاني، به پند و اندرز جوانان ميپردازد و به پيران درس هشدار ميدهد. گروه سوم اورايكي ارنمايندگان فكري،اخلاق و صفات و شخصيت شرقي بحساب مي آورند.طنزهاي اواغلب مضموني انتقادي، فلسفي،اخلاقي،تحريك كننده دارند كه بعلت ظرافت و سادگي قابل فهم خاص و عام هستند.اودركشورها و فرهنگهاي گوناگون بانام و وبيوگرافي مختلفي بين مردم معروف است.شهرت اودرطي قرنها وكشورهاي مختلف باكمك نقال ها و قصه گوهاي حرفه اي، بيشتر گرديد.اوحتا امروزه درزبانها و لهجه هاي كشورهاي بيشماري نامي ناشناخته نيست،قرنهاست كه تودههاي بيسواد و گروههاي باسوادشرق درباره او افسانه سرايي ميكنند.اوغيراز  رود ولگا، در روي جزيره كريم در كشوراوكرائين،درجنوب سيبريه، درجنوب ايتاليا و حتا تامرزهاي كشورچين،چهره اي معروف است.دراغلب فرهنگها، مثل ايران،تركيه،كشورهاي عربي،آذربايجان  كردستان،تاجيكستان،ارمنستان،مناطق قفقاز،يونان،آلباني، اقليتهاي يهود،بربرهاي شمال آفريقا،، او بنام ملا نصرالدين، ودر ميان تركهاي آسياي ميانه به “افندي“ معروف است كه به معني آقا و سرور است. جيني ها هم به پيروي از تركزبانان آسياي ميانه به او“ آ-فان-تي! “ميگويند. اغراق نيست اگربقول شاعر بگوييم كه او شهره ي آفاق است : ازاستانبول تاعدن ، از سمرقند تا صوفيه، ازنيشابور تاقونيه، ازمراكش تا پكن. درميان مهاجرين گوناگون هم او چهره اي آشناست؛ در ميان كارگران مهاجر غرب، درنزد ارمنيان مهاجردرآمريكا، در ميان يهوديان مقيم اسپانيا. غيراز طنز ونثركوتاه، بنام ملا ، ضرب المثل و جملات قصار هم آورده ميشود.باآغاز صنعت چاپ، شهرت“ ملا“ جهاني ترشد، چون او با اتوريته نام خود، جاي نام بعضي ازطنزگويان فرهنگ هاي ديگر راهم گرفت. در ادبيات تاتارها: احمد آغاج، درادبيات تركمن: كمينه، درادبيات ازبك ها: نافوي، درادبيات قرقيزها: الدقوز، و در ادبيات فارسي و عربي: بهلول بتدريج معروفيت خودرا به نفع“ ملا “از دست دادند. بيشترين آثاركتبي منسوب به ملا متعلق به ميانه قرن 19 ميلادي است كه به زبانهاي فارسي، تركي و عربي نوشته شده اند. معروفيت اودرقرن اخير تاحدي است كه دراوايل دهه 90 ،تلويزيون هند، يك سري ازظنزهاي اورا به زبان هندي درسراسر كشورپخش نمود و اين حاكي ازآنست كه هندوها و بوديستهاي شبه قاره هند هم با نام ملا آشنا هستند. درسراسر جهان،دركتابخانه هاي مختلف بيش از 30 نسخه گوناگون ازمجموعه طنزهاي ملانصرالدين نكهداري ميشوند.قديمترين طنزي كه بصورت دستنويس مانده و به او نسبت ميدهند،درسال 1625 ميلادي نوشته شده. بعضي ازمحققين حدود300 طنز كوتاه و بلند را به او نسبت ميدهند. اواغلب ياحوادث و اتفاقات زندگي روزمره را به طنز ميكشد يا افراد خسيس، حيله گر،دغلكار،و دروغگو، مقدس نما، رشوه خوار،رياه كار، متظاهربه علم و دين، و دلدادگان دروغين و دمدمي مزاج را، او به تمسخر و كنف كردن بازرگانان و دلالهاي سودجو و دوره گرد، رباخواران انگل منش، مذهبيون كم طاقت، قضات رشوه خوار و كينه جو ميپردازد. او به اقشار و گروههاي مرفه خان و مالك، بازاري و قاضي و حكمران و به جانبداري از مردم محتاج و غريب و آواره ، حمله ميكند . ازحاكمان بي آبرو انتقادميكند يا آنان را به تمسخر ميگيرد . طنز او معروف به طنز مؤثر است كه بقول دهخدا ميتوان آنرا جزو ادبيات “چرند و پرند“ به حساب آورد. علاقه به بحث و طنز و حمله به تابوها ازمشخصات آن است . حمله به تابوهايي كه كه به علت تعصبات قومي، سياسي و مذهبي، تنها ازطريق ادبيات شفاهي و طنز محفلي، آسيب پذير هستند. او پايه گذار نوعي طنز اخلاقي و پند و اندرزي است كه به انتقاد ازحاكمان و جباران خشن و بدنام ميپردازد. طنز او خلاف طنز مرسوم در غرب، جنبه هاي منفي سيستم اجتمايي و فرهنگي را افشا ميكند. اوظاهرا آدم عامي و ساده لوحي است كه با ديدي شبه فلسفي، مسائل اجتمايي، مذهبي، سياسي، عرفاني، عشقي، خانوادگي و غيره را به نقد ميكشد و تمسخر ميكند. بااين وجود عده اي از طنزهاي منتسب به او، هم بي معني بودن، ساده ، بي ادبانه، خشن و دل آزار، هستند. طنز اواغلب بي رحم، بي تعارف و مستقيم است ولي او با ابزار صداقت،شجاعت، سادگي و مهرباني، منظور خودرا هنرمندانه ميرساند . او منتقدي سازشكار و بي خطر نبود، او اديبي حاضرجواب، تيزهوش، زبردست و تيزبين است كه در شرايط مختلف وجود خطر را احساس ميكرد و تصويري دائم متغير بخود ميگرفت تا به چنگ حاكمان و پرونده سازان نيفتد.

ازجمله محققين طنزهاي ملا نصرالدين، محققي اديب ترك، محمد توفيق (1892-1843) ميلادي است كه براي اولين بار به گردآوري طنزهاي ملا پرداخت.اودرشناخت علمي و معرفي جهاني ملا نقش مهمي داشت و كتاب مجموعه طنز “ابو آدم و ملانصرالدين “ رادر سال 1890 ميلادي منتشر كرد، ولي ازاوايل قرن بيستم، عده اي ناشر و سانسورچي درتركيه دست به پاكسازي طنزهاي ملا زدند، مثلا طنزهاي تند سياسي، مذهبي، عشقي،جنسي و غيره را حذف نمودند و سعي كردند به او چهره اي ترك زبان بدهند تا بتوانند اورا نماينده اخلاق، طنز و روحيه تركي ، معرفي كنند .

غيرازعامل خط و زبان مشترك براي معروفيت ملا دركشورهاي عربي-اسلامي، عوامل سياسي وتاريخي مانند قرنها حاكميت دولت عثماني درمناطق گوناگون يا رابطه جوامع ترك زبان آسياي ميانه و بعضي خلقهاي ايالات قفقاز وجاهايي كه فرهنگ عثماني-اسلامي حاكم بود، دراشاعه ي شفاهي و معروفيت طنزهاي ملا نقش مهمي داشتند. دربعضي ازطنزها و قصه هاي قديمي تر، كه از طريق شفاهي به قرن ما رسيده اند،ميتوان گاهي نوعي عرفان شرقي يافت كه حتا امروزه داراي رمز و راز خاص مذهبي-فلسفي هستند. ادريس شاه، صوفي ترك، درآثار پراكنده خود،ملا رابصورت يك درويش و مولا معرفي ميكند.شايد به اين دليل و دليلهاي سياسي و خغرافيايي، تركهاي نسل قرن اخير اصرار بيشتر به ترك نمودن ملا كردند ،درحاليكه طبق نظر عده اي از شرق شناسان دراسناد ومدارك اصلي و قديمي تر، هيچ سندي دال بر ترك بودن ملانصرالدين وجودندارد.اثبات دقيق تاريخي زمان،مكان و مليت ملانصرالدين تاكنون ممكن نشده. قديمي ترين مجموعه ي طنز منسوب به او به زبان تركي از لئامي چلبي(فوت 1531ميلادي)،نويسنده ي ترك است كه اورا همعصر سيدحمزه،شاعرقرن 13 ميداند. جهانگرد ترك، مولا اوليه چلبي(ميانه قرن 17م) مدعي است كه شخصا ازقبر ملانصرالدين در شهر اخشهير ديدن كرده است و اورا همدوره تيمور لنگ(1336-1404م) ميداند. دربعضي از طنزها، ملا همراه و همچادر تيمور لنگ درجنگها و شب نشينيها است كه دائم با تيمور كلنجار ميرود و هرشب بيم  آن دارد كه اورا نفله كند. گوته شاعر آلماني باتكيه بر اين ادعا دركتاب خود “ديوان شرق و غرب “ درفصلي بنام تيمور، از ملا به نيكي ياد ميكند.

به دليل اينهمه گفته ها و شايعات و دلايل  شوق آتش فولكلوريك و فرهنگ مردم دوستي، از اوايل قرن بيستم درتركيه ي فعلي، قبر همنامي را به درست يا به غلط! بنام ملانصرالدين واقعي پذيرفتند ودرتبليغات فرهنگي اينچنين كوشش و ذوق از خود نشان دادند. ادارات فرهنگ و جهانگردي وآثارباستاني تركيه براي معرفي ملا به توريستها و محافل علمي و دانشگاهي اروپا، امروزه بعنوان يك شخصيت واقعي وتاريخي ترك استفاده ميكنند وباكمك مجسمه وقبر او سعي ميكنند ازنام او، چهره و شخصيت كامل وباافتخار ترك را نشان دهند، اگرچه طنزهاي منسوب به ملا نصرالدين حقيقي ازپايان قرن 15 ميلادي درزبان تركي وجود دارند.

    گروهي ازشرقشناسان،ملانصرالدين رااديبي عرب بنام“ چوقا يا جها “ميدانند كه درقرن هفتم ميلادي درعراق ميزيسته وازسالهاي 1800 به بعد، به عللي درميان جوامع غيرعرب،نام آشناي ملانصرالدين بخودگرفته.درادبيات عرب ، اومجنون شوخ طبع ديوانه اي است كه به مزاحگويي درميان مردم ميپردازد. نسخه نويسان عرب قبل از صنعت چاپ،قرنها طنزهاي اورا ازطريق دستنويسي، تكثير و پخش كرده و در كتابخانه هاي خلفاي اهل ذوق نگهداري نموده اند. درادبيات عرب درقرن 12 ميلادي، معروفيت چوقا به اوج خود رسيد. طنز معروف “دانا و نادان“ يا “آنهايي كه ميدانند، براي آنهايي كه نميدانن، تعريف كنند“ كه اكنون دراكثر منابع منسوب به ملا است، اولين بار در دائرت المعارف نويسنده ي عرب ساكن اسپانيا، بنام احمد ابن محمد ابن عبد ربي (وفات 940) ثبت شده . بقولي اين اتفاق در شهر طائف دريمن، دررابطه با محمدبن اسحاق ابن ابراهيم سيماري، معروف به ابو ال انبار(وفات 888 م) كه شاعر هم مجلس خليفه ي عباسي، ال متوكيل و ال معتمد بود، پيش آمد. با اينوجود اين طنز و داستان درقرن 16 ميلادي درتركيه به ملانصرالديم نسبت داده شده و به نام او راهي محافل و اذهان گرديده. اينها همه نشان ميدهد كه شخصيت ونام ملا دراغلب كشورها ازطريق اينگونه طنزها جا افتاده و حالت بومي وملي آنجارا بخود گرفته و اين سوء تفاهم را پيش آورده كه او متعلق به آن فرهنگ و كشور خاص است .

دراواخر قرن دهم ميلادي  كتابفروش بغدادي؛ محمدابن النديم، از طنزهاي جالب چوقا يا ملا نصرالدين نام ميبرد. فيلسوف عرب، ابن غازي، در اواخر قرن 12 ميلادي مدعي است كه نام كامل چوقا : ابو ال قشن دوغين ابن ثابت است، كه مردي عالم و باايمان و شوخ طبع بود. او ادامه ميدهد كه : اين تقصير همسايه ها و بچه هاي بي سروپا محل! بود كه ازعالم مؤمني مثل ابوال قشن، چهره اي طنزگو و تمسخرآميز ساخته و اورا وارد ادبيات طنز عرب كردند. محققين عرب بعضي ديگر از طنزهاي ملا را به جلال الدين تاسيوتي(فوت1505م) نسبت ميدهند.

دراروپا نخستين چاپ ماشيني آثار ملا كه شامل 134 طنز است متعلق به سال 1837 ميلادي است كه با استناد بر بعضي از دستنويسهاي قديمي تر ترجمه شده اند. درميان قشر كتابخوان اروپا، ملا از حدود سالهاي 1850 ميلادي نامي آشناست . گوته شاعر آلماني و بنيادگذار ادبيات جهاني مينويسد كه ملا، تنها آدم زيرك و شوخ مزاج نبود كه ديگران را دست مي انداخت، بلكه او سخنور و متفكري است كه كمبودها و روابط ناسالم بين انسان و جامعه در شرق را نشان ميدهد. كتابي با عنوان “ گنجينه ي طنزهاي ملا “ درسال 1855 ميلادي به زبان آلماني در اطريش منتشر شد، ولي سالها اين كتاب بدليل سانسور ممنوع گرديد، چون يكي از مشاورين مسيحي پادشاه اطريش آنرا مبتذل و غيراخلاقي ارزيابي كرده بود. نخستين محقق اروپايي آثار ملا ، آلبرت وسلسكي محقق چك است كه تنوع شخصيت و طنزهاي ملانصرالدين و ارتباط جهاني طنزهاي پراكنده ي او دراكثر نقاط مختلف را نشان داد. او درسال 1911 مجموعه اي حاوي 555 طنز منسوب به ملا راانتشار داد . او براي تهيه اين مجموعه از منابع تركي، عربي، فارسي و از منابع بربر، صربي، كواتي، اسپانيايي، مالتي و سيسيلي استفاده نمود . در  سال 1939 در شوروي سابق كتابي معروف بنام “ملانصرالدين، شورشگري اهل بخارا“ انتشاريافت كه باكمك از افسانه هاي كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، آن، ملا را انقلابي مبارز ايراني ضد استثمار و ضد ارتجاع معرفي ميكند.

بزرگترين مجموعه طنزهاي ملا را محقق روس:“ م.س. خاريتونوا “در سال 1986 منتشر كرد .اين مجموعه شامل 1238 طنز كوتاه است كه از 24 زبان مختلف، ازجمله زبانهاي خلقهاي گوناگون منطقه كوهستاني قفقاز و جمهوريهاي آسياي مركزي كمك گرفت . ميخائيل گورباچف هم در سال 1985 درجلسه شركت براي خلع سلاح در پاريس با كمك طنزي از ملا و در انتقاد از ژورناليستها ميگويد : داستان ما مانند داستان ملانصرالدين است كه همراه پسرش هر جوري سوار الاغ ميشد، مورد سرزنش و بازخواست رهگذران و روستائيان قرار ميگرفت، تا اينكه آنها در انتهاي راه مجبور ميشوند، الاغ را خود حمل كنند تا از شر مزاحمت ديگران راحت شوند!.

اسناد و مدارك موجود امروزه شخصيت تاريخي و واقعي ملا را گاهي چنان متناقض معرفي ميكنند كه حتا ميشود به وجود او شك نمود.درهر مقطع ازتاريخ، تعثيرات محلي و بومي بر روي نام و طنز و بيوگرافي اورا نبايد دست كم گرفت . دربعضي از محافل علمي-تحقيقي از او فقط تصويري يكجانبه نشان داده شده و درپيام او جذابيت و انتقاد و ظرافت فكر و اخلاق شرق مورد بي توجهي واقع شده . او سنبل و مغناطيسي براي جذب و تصاحب طنزها و قطعات نثر كوتاه در جوامع شرق است. سئوال اين است كه آيا ميتوان باكمك اينگونه طنزهاي كوتاه كه غالبا از طريق شفاهي به دوران ما رسيده اند، از نظر تاريخي و جغرافيايي، مليت ملا را تعيين كرد؟ . آيا ممكن است شخصي را كه در زمانها، مناطق، خلقها و زبانهاي گوناگون، محبوبيت يكساني دارد به ملت و كشور و دين خاصي نسبت داد؟. به اين دليل شايد بهتر است كه ملا، شخصي عام و جهاني بماند و به كشور و فرهنگ خاصي نسبت داده نشود تا بتوان بدون پيشداوري از نقش متنوع تاريخي و استعداد ادبي اوسودبرد.درزبانهاي گوناگون آسيايي، آفريقايي و اروپايي، صدها طنز به او نسبت ميدهند ودرآغاز هر تحقيقي تعيين هويت او باز هم مشكل تر ميشود و به نقل طنزي از او : بهتر است آنهايي كه جريان را ميدانند، براي آنهايي كه آنرا نميدانند، تعريف كنند!.

و به نظر محققين چپ، او يك ماترياليست متنقد و خوشبين اينجهاني است كه براي آزادي بيان و انديشه دست به يقه ي حاكمان و مقدس نمايان شد و گاهي يايد احتياط ميكرد تا نفله نشود، چون پيش از او، چه تعداد از اهل ذوق و ادب كه از طرف جباران و مرتجعين، مهره شورشگر و كافري نخوردند و پوست پر از كاه آنان را به دروازه شهرهاي قرون وسطايي نياويختند ت“ا آنهايي كه ديدند براي آنهايي كه نديدند تعريف كنند“ ، تا از اين طريق رعب و وحشت اندازند و منتقدين را به سكوت و سازش و فرار وادار كنند يا به مصاحبه تلويزيوني بكشانند ..جامعه مردسالار هم در اين بلبشوي تاريخي بيكار ننشست و طبق اصل“ هركس زورش به هر كي ميرسدد“ ذوق و شوخ طبعي هنري بخرج داده و در صدها طنز خودساخته ي با مزه و بي مزه، با غرض و بي غرض، نام ملا را بهانه نموده و به تقليد از او به تمسخر زنان و همنوعان پرداخت . دهقانان، روستائيان، عشاير و كارگران ساده دهات و شهرها، هنوز كه هنوز است خلاف جوانان مدرن شهرها و قشر روشنفكر، طنزهاي ملا را ساده و قديمي و بي معني و ارتجاعي و ملال آور نميدانند، بلكه همچون گذشته معني و طنز خاص پوشيده در آنها را قدر مي نهند . حتا سالها پيش در شهر پكن در چين، گاهي در يك روزنامه ديواري عصر، به زبان چيني و اويغوري، طنزهاي او به خوانندگان معمولي و ساده معرفي ميشد و آنها شايد اغلب، خود يا زماني آشنا ،را در آن طنزها باز مي يافتند.

 

 

 


September 3rd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی